روانشناسی

3 نوع مختلف بازی ذهنی روانی

1. بازی های جنایی

بازی های جنایی فعالیت های غیرقانونی هستند که از طریق چارچوب برن مشاهده می شود. این بازی ها در زیرزمین جنایی و در زندان ها اتفاق می افتد.

نمونه برن «Want Out» است که توسط زندانیانی بازی می‌شود که ظاهراً خواهان کاهش مجازات هستند. بگویید بازیکن A زندانی است که معتقد است: “دنیا نامطمئن است و عدم اطمینان ترسناک است.” او طوری رفتار می کند که انگار می خواهد زودتر بیرون بیاید، اما وقتی فرصت پیش می آید از هم می پاشد. برن می‌گوید ترس اساسی او باعث می‌شود که شانس‌های خود را خراب کند، زیرا زندان قطعی است، بنابراین امن است.

(یادداشت کوتاه: درمان سلامت روان به طور گسترده ای برای زندانیان حداقل تا اواسط قرن بیستم در دسترس نبود، علیرغم این واقعیت که بیماری روانی در زندان ها بسیار شایع تر است. T.A. برن یکی از اولین درمان هایی بود که بخشی از برنامه Asklepieion بود. در ماریون، ایلینویز در این برنامه بحث‌برانگیز، درمانگران و زندانیان آموزش دیده به طور پرخاشگرانه از چارچوب‌بندی «بازی‌ها» برای وادار کردن زندانیان به تفکر و رفتار متفاوت استفاده کردند و از آنها خواستند که بازی‌های خود را بپذیرند و آنها را رها کنند. Asklepieion موفقیت محدودی پیدا کرد و به حداقل ده زندان دیگر قبل از وقوع چندین حادثه خشونت آمیز در گروه های درمانی منجر به پایان برنامه شود.)

2. بازی های درمانی

بازی های درمانی توسط متخصصان سلامت روان و بیمارانشان انجام می شود. برن می گوید که اینها می توانند از انجام درمان واقعی جلوگیری کنند، زیرا توهم پیشرفت را ایجاد می کنند.

به عنوان مثال، «گلخانه» شامل اعضای آموزش دیده گروه درمانی است که بیش از حد بر احساسات تمرکز می کنند. بازیکن A ممکن است معتقد باشد: “احساسات من چیزهای با ارزش و ظریفی هستند که نباید از آنها سوء استفاده کرد.” او هر یک را مانند یک شکوفه کمیاب نشان می دهد و گروه به طور مناسب با هیبت عمل می کند. برن می گوید آنها به این ترتیب گرمخانه ای ایجاد می کنند که در آن احساسات مورد احترام قرار می گیرد، اما پیشرفت واقعی کمی حاصل می شود. او بیان می‌کند که بازیکن «گرن‌هاوس» به سادگی تمرکز خود را بر روی احساسات خود ایجاد می‌کند که با مشارکت گروه تقویت می‌شود.

(یادداشت کوتاه: درمان ناکارآمد یک مسئله واقعی است و حتی می‌تواند وضعیت بیماران را بدتر از زمانی که شروع کرده‌اند به ارمغان بیاورد. بخشی از این موضوع شبیه به آنچه برن توضیح می‌دهد است: پزشکان آموزش دیده و آموزش دیده اثربخشی خود را بیش از حد ارزیابی می‌کنند و تمایل به مقاومت دارند. تغییراتی که می تواند نتایج بیمار را بهبود بخشد. این موردی است که نفس را در مسیر درمان موثر قرار می دهد و این واقعیت را برجسته می کند که داشتن مجوز درمانی به این معنی نیست که شما ناهماهنگی روانی خود را حل کرده اید (برای مثال یک مطالعه نشان داد که حدود دو سوم از پزشکان مشکلات سلامت روان را تجربه کردند.)

3. بازی های مثبت

بازی های مثبت به طور کلی سازنده هستند، نه مخرب. از آنجایی که بازی ها طبق تعریف فریبنده هستند، برن می گوید که تشخیص بازی های کاملاً مثبت دشوار است. در عوض، این بازی ها تأثیر مفیدی دارند که نقاط منفی آنها را جبران می کند.

برای مثال، «ماموریت سفر» شامل آمریکایی‌هایی است که از نظر مالی برخوردار هستند و در سن دانشگاه هستند که به کشورهای کمتر توسعه‌یافته می‌روند. آنها مدرسه می سازند، با مردم محلی عکس می گیرند و احساس می کنند که کارهای خوبی در دنیا انجام می دهند.

با استفاده از مدل برن، افرادی که «سفر ماموریت» (و بازی‌های مرتبط مانند «سپاه صلح» و «تدریس زبان انگلیسی در خارج از کشور») را بازی می‌کنند، ناخودآگاه این کار را انجام می‌دهند تا باورهایی مانند «من آدم خوبی هستم» را تأیید کنند. به این ترتیب سفر به نفع خودشان است، اما از آنجایی که این سفرها نتایج مثبت خالصی دارند، بازی‌های «خوبی» هستند.

ما این نام‌های بازی زبان را بر اساس سبک برن قرار داده‌ایم. او بیان می کند که نام های محاوره ای شخصیت بازی را به طور موثرتری نسبت به نام های فنی ارتباط می دهند. به عنوان مثال، “من نمی توانم آنها را باور کنم” را با چیزی مانند “شفاهی کردن سادیسم شفاهی پیش بینی شده” مقایسه کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا